ستون فقرات گردنی شامل هفت مهره و دیسکهای بین مهره ای است. این مهره ها با تحمل وزن سر، عامل حرکات متنوع آن نیز هستند. ریشه های عصبی مربوط به اندامهای فوقانی از میان مهره های گردن عبور کرده و سپس به نواحی بازو، ساعد و انگشتان دستان امتداد می یابند، عضلات بسیاری در ناحیه گردن وجود دارند، بعضی از آنها از ناحیه پس سری تا مهره های سینه ای کشیده شده اند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، ضعف های عضلانی، کشیدگی های عضلانی ناگهانی و بیش از حد، وضعیت های غلط در ایستادن، نشستن، خوابیدن و غیره می توانند عامل بروز دردهای ناحیه گردن باشند. دردهای گردن می توانند منشاء استخوانی، عضلانی و عصبی غیره داشته باشند.
● ساختار اسکلتی:
جزء ستون مهره ها می باشد که هفت مهره از سی و سه مهره را تشکیل می دهد .
در مهره های گردن اولین مهره ، اطلس نام دارد که دارای جسم مهره ای نمی باشد و به صورت یک حلقه استخوانی است . دومین مهره به نام اکسیس که به مهره اول متصل شده و موجب حرکات چرخش سر به چپ و راست می شود . مهره هفتم گردنی دارای بلند ترین زائده شوکی بوده و از بقیه مهره های گردن بلند تر است . در بخش خلفی گردن قابل لمس می باشد و در ضمن متمایز کننده مهره های گردنی یا پشتی است .
● آناتومی گردن
یکی از انعطافپذیرترین نواحی در ستون فقرات، ناحیه گردنی (سرویکال) است. ستون فقرات گردنی شامل هفت مهره و دیسکهای بین مهرهای است. این مهرهها با تحمل وزن سر، عامل حرکات متنوع آن نیز هستند. ریشههای عصبی مربوط به اندامهای فوقانی از میان مهرههای گردن عبور کرده و سپس به نواحی بازو، ساعد و انگشتان دست امتداد مییابند. عضلات بسیاری در ناحیه گردن وجود دارند. بعضی از آنها از ناحیه پس سری تا مهرههای سینهای کشیده شدهاند.
عروق خونی، اعصاب و ساختمانهای بالاتنه را به سر متصل میکنند: سرخرگ کارتید، سیاهرگ وداجی، سیاهرگ نایی، سیاهرگ مهرهای، غده تیروئید، اعصاب گردنی و شبکه عصبی بازویی.
این ساختمانها در فضای فشرده محدودی قرار گرفتهاند. بنابراین اگر یک منطقه آسیب ببیند، احتمالا ساختمانهای دیگری نیز از این آسیب متأثر میشوند. در نتیجه زمانی که با درد ناحیه گردن مواجه میشوید، این احتمال وجود دارد که علت این درد به منابع دیگری مربوط شود که از جمله آنها میتوان به تورم گرههای لنفاوی، برجستگی دیسک بین مهرهای (زمانی که دیسک گردن جابجا شود)، پیچ خوردگی رباط و کشیدگی عضله اشاره کرد. با این وجود کمتر اتفاق میافتد که راجع به اهمیت گردن فکر کنید. در ضمن وقت کمتری را به اجرای تمرینات تقویتی گردن اختصاص میدهید. تنها کسانی که از اهمیت این موضوع آگاه دارند، ورزشکارانی هستند که رشته ورزشی آنها مستلزم تماس بدنی است.
● ساختار عضلانی:
عضلات جناغی چنبری پستانی ، طویل گردنی ، راست راسی قدامی ، طویل راسی و نردبانی خلفی، میانی و قدامی ، عضلات موجود در این ناحیه می باشد که حرکات تا شدن ، باز شدن و چرخش ها را برای سر شما امکان پذیر می کنند .
قوی کردن این عضلات می تواند تا حدی از درد در ناحیه گردن در میانسالی را کاهش دهد
تفاوت عمدهای میان عضلات گردن و عضلات اندامها وجود دارد. در مورد اندامها باید گفت که یک عضله (نظیر عضله بازویی چپ) به مجموعهای از استخونها (واقع در بازوی چپ) متصل است. برخلاف آنچه گفته شد عضلات گردن روی یک ساختمان کلی (نظیر جمجمه یا مهرههای گردن) فعالیت میکنند. به این منظور، عضلات طرفین گردن طوری قرار گرفتهاند که یک عضله در هر طرف گردن وجود دارد. گردن مرکب از چند عضله مختلف است. اما فقط چند تا از آنها به تنهایی روی مهرهها فعالیت میکنند. در این جا راجع به عضلاتی که حنجره(حاوی طنابهای صوتی) و حلق (گلو) را تحت کنترل قرار میدهند بحث نمیکنیم.
● عضله ترقوی- ماستوئیدی
نام این عضله حاوی اطلاعات ارزندهای است. زیرا محل استقرار سر ثابت و متحرک این عضله را به خوبی نشان میدهد. این عضله دو طرفی از دو منطقه جناغ سینه و ترقوه شروع میشود. ترقوی به طرف بالا و پهلو امتداد داشته، به زایده ماستوئیدی استخوان گیجگاهی متصل بوده و سر متحرک این عضله را تشکیل میدهد. برجستگی کوچکی که در قاعده جمجمه و پشت گوش احساس میکنید محل دقیق زایده مستوئیدی را به خوبی نشان میدهد. زمانی که یکی از عضلات ترقوی- ماستوئیدی فعال میشود سر به طرف عضله فعال کج میشود. زمانی که دو عضله با هم فعالیت میکنند گردن به جلو خم میشود و این عمل از طریق حرکت چانه به طرف سینه میسر میشود.
● عضله مهرهای رأسی
این عضله، بخشی بزرگ و فوقانی (به طرف سر) عضله مهرهای را تشکیل میدهد که در قسمت اعظم طول بخش میانی پشت امتداد دارد. بخش رأس (سر) عضله مهرهای از طرفین زایدههای خاری (برجستگی وسط مهره) قفسه منشعب شده و در محل اتصال به زایده ماستوئیدی، سر متحرک عضله را تشکیل میدهد. زمانی که دو عضله چپ و راست با هم فعالیت میکنند، گردن و سر کشیده میشود.
● عضله نردبانی قدامی
عضله ترقوی- ماستوئیدی، عضلات نردبانی قدامی، میانی و خلفی را تا حدی پوشش میدهد. عضله نردبانی قدامی از زایدههای عرضی (برجستگی کنارههای هر مهره) بخش میانی ۳ یا ۴ مهره گردنی سرچشمه میگیرد. این عضله به طرف پایین و پهلو کشیده شده و سر متحرک آن در ناحیه دنده اول به وجود میآید. عمل این عضله سبب میشود منطقه گردنی ستون مهرهها خم شود.
● عضله نردبانی میانی
عضله نردبانی میانی بزرگتر از سایر عضلات نردبانی است. سر ثابت آن در ۶ مهره گردنی قرار دارد. عضله نردبانی میانی نیز همچون عضله نردبانی قدامی به پایین و پهلو کشیده میشود و سر متحرک آن در دنده اول قرار دارد. بین دو عضله نردبانی میانی و قدامی، روزنهای وجود دارد که توسط اعصاب و عروق خونی مهمی که به عضلات بازو و بالاتنه کشیده میشوند، پر میشود. عمل این عضله سبب میشود مهرههای گردنی خم شده و به طرف مخالف بچرخند (عضلات سمت چپ، سر را به طرف راست میچرخانند).
● عضله نردبانی خلفی
معمولا عضله نردبانی خلفی کوچکتر از دو عضله نردبانی دیگر است. این عضله از پشت زایده عرضی ۲ یا ۳ مهره گردنی تحتانی منشعب میشود. عضله نردبانی خلفی به طرف پایین کشیده شده، بین عضله نردبانی میانی و عضله بالا برنده کتف قرار گرفته از دنده اول عبور کرده و با دنده دوم یا سوم ارتباط پیدا کرده و سر متحرک این عضله را تشکیل میدهد. این عضله، مهرههای گردنی را منقبض کرده و میچرخاند.
● عضله طویل
نام این عضله به این علت انتخاب شده است که جزو عضلات دراز بدن است. در واقع عضله طویل، بخش فوقانی عضلات راست کننده مهرهها را تشکیل میدهد. این عضله از زایده عرض مهرههای گردنی شروع شده و در زایده عرضی مهرههای فوقانی (به طرف بخش فوقانی سر)، سر متحرک عضله را به وجود میآورد. زمانی که عضله طویل یک طرف گردن فعالیت کند، گردن به پهلو خم میشود؛ اما زمانی که هر دو عضله طویل با هم فعالیت کنند، عضله را نیز میکشند.
● اعصاب جلوی گردن :
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، پوست روی عضله ی Trapezius در پشت گردن و پوست پشت کاسه ی سر تا ورتکس شاخه های خلفی c2 تاc5 را به صورت سگمنتال دریافت می کند.
عصب اکسیپیتال بزرگ ( ( Great Occipital Nerve ازشاخه ی خلفی عصب c2 جدا می شود.
پوست جلوی گردن و همچنین طرفین گردن شاخه های قدامی اعصاب c2 تا c4 را از طریق شاخه های گردنی دریافت می کند. ضمنا این شاخه هااز زیر کنار خلفی Sternocleidomastoid ظاهر می شوند.
عصب اکسیپیتال کوچک (Lesser Occipital Nerve ) ازc2 بعد از دور زدن عصب شوکی در طول کنار خلفی عضله ای استرنوکلید و ماستویید به بالا می اید تا به پوست بخش خارجی ناحیه ی Occipital و سطح داخلی لاله ی گوش وارد می شود.
عصب جلدی عرضی (Transverse Cutaneous Nerve) ازc2 و c3 از پشت بخش میانی کنار خلفی عضله ی استر نو کلید ماستویید ظاهر می شود. سپس در عرض عضله به جلو آمده و با دادن شاخه هایی به پوست سطوح قدامی و خارج گردن از تنه ی ماندیبل تا جناغ ادامه می یابد.
عصب سوپراکلا ویکولار (Supraclavicular Nerve ) ازc3 و c4 از زیر کنار خلفی عضله ی استرنو کلید و ماستوئید ظاهر می شود ودر نیمه ی خارجی گردن به پایین آمده و باعبور از روی دیواره ی قفسه ی سینه و ناحیه ی شانه تا سطح دنده ی دوم پایین می آید.
● عصب سوپراکلاویکولار
سوپراکلاویکولارداخلی که از روی انتهای داخلی ترقوه عبورکرده وبه پوست تا صفحه ی میانی عصب دهی می کند.
سوپراکلاویکولاربینا بینی که ازروی بخش میانی تر قوه می گذرد وبه پوست دیواره ی قفسه ی سینه وارد می شود.
سوپرا کلاویکولار خارجی که از روی انتهای خارجی ترقوه می گذرد وبه پوست روی شانه و نیمه ی فوقانی عضله ی دلتوئید وارد می شود همچنین به سطح خلفی شانه تا خار کتف نیز عصب می دهد .
پژوهشگران علوم پزشکی در دانشگاه زوریخ می گویند قرصی را ساخته اند که می تواند با ترغیب افراد به ورزش کردن، وزن آنها را پایین آورد. آنان نام این قرض را ، قرص ورزش گذاشته اند .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، این دانش پژوهان دریافتند وقتی هورمون خاصی در مغز موش ها افزایش می یابد آنها به دویدن سریع تر ترغیب می شوند.
به گفته این محققان هورمون ‘اریتروپویتین’ (Epo) در افزایش تحرکات موش ها تاثیر دارد .
این درمان بالقوه می تواند افراد مبتلا به گستره وسیعی از بیماری ها را – از چاقی گرفته تا آلزایمر- درمان کند چرا که دراین بیماری ها افزایش فعالیت بدنی می تواند نشانه های بیماری را کاهش دهد.
‘مکس گاسمن’ مجری این تحقیقات گفت: با این مطالعات نشان دادیم Epo علاقه برای ورزش را افزایش می دهد.
به گفته وی به احتمال زیاد Epo تاثیر کلی بر روی حالت فرد دارد و احتمالا می توان از آن در افراد مبتلا به افسردگی و بیماری های مرتبط نیز استفاده کرد.
نتایج این تحقیقات در نشریه FASEB منتشر شده است.
محققان دراین مطالعه سه مدل موش را مقایسه کردند: آنهایی که درمانی برایشان انجام نشد، آنهایی که هورمون انسانی Epo دریافت کردند و آنهایی که برای تولید Epo انسانی در مغزشان، دست ورزی ژنتیکی شدند.دانشمندان دریافتند دو مدل موشی که هورمون انسانی Epo در مغزشان وجود داشت سریعتر و طولانی تر از موش های گروه کنترل می دویدند.
دکتر جرالد ویزمن سردبیر نشریه FASEB در این باره گفت: اگرنمی توان ورزش را در قرص قرار داده و آن را به خورد افراد داد می توان افراد با قرص به انجام ورزش ترغیب کرد.
با افزایش قابل توجه روند چاقی در سراسر جهان باید به طور همه جانبه با این مشکل مقابله کرد و احتمالا روزی فرا می رسد که سالن های ورزشی به سادگی رستورانهای فست فود در دسترس خواهند بود.
معده در ربع فوقانی چپ ابدومن قرار گرفته و قسمتی از آن بوسیله دنده ها پوشانیده می شود این عضو در یک رینس در نواحی اپی گاستریک و هیپوکوندریاک چپ که توسط جدار قدامی ابدومن و دیافراگم بین کبد و طحال محدود می شود قرار دارد
آناتومی سطحی
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، مری ۳ سانتی متر در طرف چپ خط وسط پشت قسمت فوقانی غضروف دنده ششم از دیافراگم عبور کرده و کمی پایینتر در پشت غضروف دنده هفتم وارد معده می شود خط کنار راست مری به طرف پایین رفته و در طرف راست به صورت خم کوچک معده تا پیلوروس انحنا پیدا می کند.
پیلوروس ۱-۲ سانتی متر در طرف راست خط وسط یا در حدود خط ترانس پیلوریک اگر شخص در حالت سوپاین و معده خالی باشد قرار دارد کنار چپ معده به طرف بالا و چپ برآمده شده و فوندوس را که معمولا پر از گاز است را می سازد فوندوس از خط میدکلاویکولار تا دنده ۵ بالا می رود از اینجا خم بزرگ در مسیر کاملا متغیری بسته به وضعیت بدن تا پیلور کشیده می شود پیلوروس ممکن است در وضعیت ایستاده ۳-۱۰ سانتی متر پایین بیاید به این معنی که انتروم پیلوریک به خصوص وقتی که پر باشد پایین تر آمده و در افراد لاغر تا زیر ناف و به داخل لگن کاذب برود در افراد چاق معده بیشتر به حالت عرضی و اصطلاحا به شکل شاخ گاو است در حالی که در افراد لاغر به شکل حرف جی است
شکل و موقعیت
شکل بسته به تغییرات درون و احشای مجاور تغییر می کند به وسیله عوامل زیر تعیین می گردد:
۱-مقدار محتویات معده
۲-مرحله ای که فرایند هضم به آن رسیده
۳-میزان رشد عضله معده
۴-وضعیت روده های مجاور
ظرفیت متوسط معده از حدود ۳۰ میلی لیتر در هنگام تولد تا ۱۰۰۰ میلی لیتر در هنگام بلوغ و ۱۵۰۰ میلی لیتر یا بیشتر در بالغین افزایش پیدا می کند
سوراخ ها
سوراخ کاردیاک: سوراخ مری به داخل معده.در مجاورت نزدیکی با بخشی از دیافراگم دارد که قلب روی آن قرار میگیرد.کنار راست مری با خم کوچک معده امتداد پیدا میکند, کنار چپ در یک زاویه به خم بزرگ پیوسته و بریدگی کاردیاک را به وجود می آورد.
سوراخ پیلوریک:سوراخ معده به داخل دئودنوم که در طرف راست خط وسط در سطح کنار فوقانی اولین مهره کمری قرار دارد موقعیت آن روی سطح معده معمولا به وسیله یک شیار حلقوی یا تنگی دئودنوژوژنال مشخص می گردد
خم ها
خم کوچک:کنار راست یا مقعر معده را می سازد یک بریدگی کاملا مشخص به نام بریدگی زاویه ای که موقعیت آن تا حدودی با اتساع معده تغییر می کند و به انتهای پیلوریک نزدیکتر از انتهای کاردیاک می باشد معده را به یک قسمت راست و یک قسمت چپ تقسیم می کند.
خم بزرگ: به طرف چپ و جلو قرار داشته و ۴ یا ۵ برابر بزرگتر از خم کوچک است از سوراخ کاردیاک شروع شده و به طرف بالا و چپ قوس می زند بالاترین نقطه تحدب آن در سطح غضروف دنده ای ۶ طرف چپ است
سطوح
سطح قدامی: از پریتونئوم اومنتوم بزرگ پوشیده می شود.در طرف چپ وبالا در مقابل دیافراگم قرار دارد که ان را از قاعده ریه چپ قلب ودنده های ۷-۸و۹ وفضاهای بین دنده ای مربوطه جدا می کند.طرف راست ان لوب های چپ وچهارگوش کبد وجدار قدامی ابدومن مجاور می باشد
سطح خلفی: به وسیله پریتونئوم لسرساک پوشانیده می شود به جز در نزدیکی سوراخ کاردیاک ,جایی که یک ناحیه مثلثی به نام ناحیه برهنه در تماس با پایه چپ دیافراگم و گاهی غده سوپرنال چپ می ماند.این سطح در مجاورت دیافراگم ,طحال ,غده سوپرنال چپ ,قسمت فوقانی کلیه چپ سطح قدامی پانکراس,خم کولیک چپ ومزوکولون عرضی است
قسمتهای تشکیل دهنده معده
صفحه ای که از بریدگی زاویه ای خم کوچک معده میگذرد,آن را به یک قسمت چپ یا تنه ویک قسمت راست یا بخش پیلوریک تقسیم می کند.قسمت فوقانی تنه ,فوندوس (قعر) است که به وسیله صفحه ای که بطور افقی از سوراخ کادیاک می گذرد از بقیه تنه مشخص می گردد.در طرف راست صفحه ای که از شیار بینابینی با زاویه
قا ئمه نسبت به محور طولی این قسمت میگذرد ,کانال پیلوریک قرار داردکه به صورت یک حلقه عضلانی بنام اسفنگتر پیلوریک تمام می شود
تقسیمات معده
کاردیا
بخشی از معده ,بلافاصله در مجاورت مری ابدومینال است. در نتیجه این قسمت شامل بخش پروگزیمال خم کوچک و قسمت تحتانی بخش صاعد فوندوس می باشد. لمس کاردیا تفاوت اشکاری را دربافت ان در مقایسه با قسمت تحتانی مری نشان می دهد.کاردیا سخت ومقاوم است در حالیکه مری تحتانی نرم واسفنجی می باشد . شریان گاستریک چپ با گذشتن از لایه خلفی لیگمان هپاتوگاستریک,نزدیک به کاردیای معده وکنار چپ وازاد لیگمان به خم کوچک می رسد.
فوندوس
در جاییکه انتهای چپ مری به قطعه چپ کاردیا در یک زاویه حاده می رسد به نام بریدگی کاردیاک معده آغاز می گردد.فوندوس از بریدگی کاردیاک و یا نقطه ای در زیر گنبد چپ دیافراگم بالا رفته و تا غضروف دنده ۵ می رسد وقتی فوندوس به طور کامل متسع گردد فشاری را از طریق دیافراگم نازک روی آن به قلب و احشای مدیاستینال دیگر مجاور آن وارد می گردد طرف چپ فوندوس عملا قطعه فوقانی خم کوچک را تشکیل می دهد. فوندوس از لایه های عضلانی (حلقوی,طولی و مایل)ساخته شده است .فوندوس ممکن است به وسیله گاز مایع یا غذا به طور مجزا یا توام متسع گردد
تنه
بزرگترین قسمت معده است که در خم کوچک از کاردیا تا کنار فوقانی بریدگی زاویه ای و در خم بزرگ از قاعده فوندوس تا نقطه ای در زیر بریدگی زاویه ای امتداد پیدا می کند تنه در حدود دو سوم معده را شامل شده و مسئول ساختن اسید کلریدریک به وسیله سلول های پاریتال استر کننده آن است بریدگی زاویه ای به وسیله تنگی سطوح هر دو خم کوچک و بزرگ به وجود می آید
آنتروم پیلوریک
از انتهای بریدگی زاویه ای تا ابتدای کانال پیلوریک می باشد این قسمت به وسیله باریک شدگی مجرای معده(تا حدود دوسوم)مشخص می گردد.طول آنتروم حدودا ۵ سانتی متر است
کانال پیلوریک
ناحیه کوتاه وضعیف از معده است که ۳ سانتی متر قبل از پیلوروس در محل تمام شدن آنتروم قرار گرفته و در طرف راست تا پیلوروس امتداد پیدا می کند. این ناحیه گاسترین ترشح می کند که باعث تحریک ترشح اسید به وسیله تنه معده می شود
پیلوروس
تحتانی تحتانی ترین قسمت معده که در محل اتصال معده و دئودنوم قرار گرفته و به وسیله حلقه کاملا ضخیم از عضلات حلقوی معده به نام اسفنگتر پیلور احاطه می شود
ساختمان معده
جدار معده ۴ لایه دارد
پرده مخاطی:معده را آستر می کند دارای ظاهری نرم و مخملی و در صورت تازه بودن صورتی رنگ است
پوشش زیر مخاطی:از بافت همبندی محیطی و عروق خونی ولنفی تشکیل شده است
پوشش عضلانی:به صورت عضلات حلقوی داخلی و طولی خارجی به علاوه یک لایه رشته های مایع می باشد
پوشش سروزی:از مقدار کمی بافت محیطی تشکیل شده, حاوی تعدادی عروق خونی و لنفی بزرگتر است
دانشمندان تاکنون میپنداشتند که ترس، در اثر فعالشدن مرکزی در مغز به نام “بادامه” ایجاد میشود. گروه پژوهشی دانشگاه ایوا ولی به تازگی ثابت کرده است که “بادامه” تنها مرکز دریافت پیامهای وحشت نیست.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از دویچه وله، تاکنون مرکزی در مغز به نام “بادامه”، به عنوان حسگری که میتواند پیامهای مشخص ترس و وحشت را تشخیص دهد، تصور میشد.
به تازگی نتایج پژوهشی که در مجلهی تخصصی “علم و اعصاب” منتشر شده،نشان میدهد بیمارانی که “بادامه”ی مغز آنان فعال نیست، نیز دچار ترس میشوند. این مرکز، در هر دو نیمکرهی مغز وجود دارد و دریافت پیامهای وحشت و هدایت رفتارهای ترسآلود را به عهده دارد.
آزمایش خفگی
دانشمندان از سال ۱۹۱۸ میدانستند که دیاکسیدکربن، واکنشهای غیرعادی در بیماران مبتلا به اضطراب برمیانگیزد. چون استنشاق این گاز، میزان اسید خون را افزایش میدهد و “بادامه” سالم بلافاصله پیام خفگی را دریافت میکند.
در اثر فعالیت این مرکز، احساس ترس به انسان دست میدهد و مضطرب میشود. پژوهشگران تصور میکردند که بیماران فاقد “بادامه”، چنین واکنشی از خود نشان نمیدهند.
گروه پژوهشی دانشگاه ایوا به ریاست دکتر “جاستین فاینستاین” برای اثبات این ادعا، از ۱۵ داوطلب خواست که ماسکی به چهره بزنند و برای چند دقیقه با لوله به ریهی آزمایششوندگان گاز کربنیک وارد کرد.
مرکز ترس یا “بادامه” ۳ تن از این داوطلبان، در هنگام تولد آسیب دیده بود و بهطور کلی عمل نمیکرد.
پژوهشگران، ولی در جریان آزمایش، هنگامی که میزان دیاکسیدکربن در هوا به ۳۵ درصد رسید، به این نتیجه رسیدند که سه بیمار با “بادامه” غیرفعال بیش از سایر داوطلبان که سالم بودند، مضطرب شدند. این بیماران پس از آزمایش به دکتر فاینستاین گفتند که با تنفس دیاکسیدکربن برای نخستین بار در زندگی، وحشتزده شده بودند.
گروه پژوهشی دانشگاه ایوا بر پایهی این آزمایش به این نتیجه رسید که “بادامه” قادر به تشخیص همه نوع پیام وحشتانگیز نیست.
به گفتهی فاینستاین «احتمالا مغز انسان از مکانیسم خاصی برخوردار است که میتواند نسبت به تغییرات فیزیکی بدن واکنش نشان دهد.» او نتیجه میگیرد که در این صورت، برای مکانیسمهای مغز بین ترس از خطرات خارجی و ترس از تغییرات شیمیایی بدن، تفاوت فاحشی وجود دارد.